شک و تحقیق: (فی التقابل التضاد )
à شک: چون میان مقولات تضاد وجود ندارد ( با اینکه امکان اجتماع تمام یا اکثر آنها در موضوع واحد و آن واحد وجود دارد ) و از سوی دیگر مجرد اشتراک دو امر در جنس بعید برای امتناع اجتماع آنها در موضوع واحد کافی نیست ( مانند دو کیفیت طعم و رنگ که در موضوع واحدی مانند خرما جمع شده اند ) پس ناچار متضادین باید تحت جنس قریب مندرج باشند و تضاد میان دو امر مندرج در جنس قریب ممکن نیست مگر بواسطه فصل در نتیجه دو امر متضاد بالذات همان دو فصل اند و از آنجا که جنس عارض بر فصل است دو فصل متضاد فاقد شرط تضاد یعنی اجتماع در تحت جنس قریب اند از سوی دیگر فصول توارد متعاقب بر موضوع واحد ندارند و بدین سان شرط دیگری نیز که در حصول تضاد لحاظ شده است در فصول منتفی است .
تحقیق و پاسخ شک :
à جنس و فصل در وجود متحد و در خارج عین نوع اند پس صفات خارجیه فصول، در حقیقت صفات انواع اند و تنها در تحلیل عقلی فصول منشاء تضاد شناخته می شوند.
à تضاد از احکام و اوصاف خارجی است نه ذهنی. بنا بر این نوع متحصل خارجی به لحاظ خارجیت اش، اولا و بالذات به آن متصف می شود و بر اساس اتحاد فصول و اجناس در نوع خارجی متحصل حکم احد متحدین به دیگری سرایت می کند .
à تعاقب و توارد بر موضوع واحد نیز صفت نوع خارجی است زیرا حلول بر موضوع نحوی از وجود است پس هر یک از نوع و فصل در صفات خارجیه به صفات یکدیگر بالذات متصف می شوند و در صفات اعتباری بالعرض.
à تقابل فرع غیریّت است و غیریّت فرع بر کثرت و کثرت فرع بر وجود است و خارجیت عین وجود است پس تقابل را نه در فضای ذهن و ماهیت ، که باید در وجود جستجو کرد .
à همواره جنس و فصل در تحقق متحد اند چرا که جنس مبهم است و مبهم در حالت ابهام محقق نمی شود و آنچه جنس را از حالت ابهام خارج می کند فصل است پس جنس بدون فصل محقق نمی شود و از سوی دیگر فصل همواره موضوع و محل می خواهد و بدون آن متحصل نمی گردد بنا بر این نه جنس بدون فصل و نه فصل بدون جنس محقق و موجود نمی گردند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|