سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جستجو:
خانه
مدیریت
ایمیل من
شناسنامه
پارسی یار

مجموع بازدیدهای وبلاگ: 26034
تعداد بازدید امروز: 3
تعداد بازدید دیروز: 9
  • درباره وبلاگ


  • خلاصه درس شواهد 2 - صهبای شهود
    سید محمد حسن مخبر
    این وبلاگ منعکس کننده دروس حضرت استاد حجة الاسلام و المسلمین حاج مرتضی(سعید) جوادی آملی (حفظه الله) فرزند برومند و فاضل مفسر کبیر قرآن، حکیم متأله حضرت آیة الله جوادی آملی( ادام الله ظله العالی ) است که در حوزه علمیه قم افاده می گردد.
  • لوگوی من


  • مشاهده اوقات شرعی


  • اشتراک در وبلاگ


  •  
    خلاصه درس شواهد 2 - صهبای شهود
    ناز خود بگذار و کبر از سر به در آر و گور خود را به یاد آر . [نهج البلاغه]
  • خلاصه درس شواهد 2 نویسنده: سید محمد حسن مخبر پنج شنبه 86/2/6 ساعت 1:19 ع
  • اشراق الثالث: فی التقابل

    þ  تقابل که به معنی عدم امکان اجتماع دو امر در شیء واحد ، از جهت واحد است؛ از اقسام غیریّت و غیریت، خود از اقسام کثرت است .

    þ     تقابل اشکال مختلفی دارد : 1- تقابل سلب و ایجاد 2- تقابل تضایف 3- تقابل تضاد 4- تقابل ملکه و عدم ملکه.

    1)  تقابل سلب و ایجاب : این سنخ از تقابل نه تنها میان قضایا مانند زید قائم و لیس زید بقائم ، بلکه در میان مفردات مانند انسان و لا انسان نیز جریان دارد.

    -    اشکال : نقیض هر امری رفع همان امر است،حال اینکه قضیه موجبه،نقیض به معنی رفع قضیه سالبه نیست بلکه قضیه موجبه مصداق سلب سلب خود است نه رفع قضیه سالبه پس تعریف شما از وجود چنین تقابلی در قضایا غیر تامّ است.

    -    پاسخ : این اشکال بازگشتش به نزاع لفظی است چرا که تناقض از نسبی است که میان دو امر متناقض از هر طرف تکرار می شود به این معنی که قضیه سالبه واقعاً نقیض موجبه است و بالعکس؛خواه لفظ نقیض یا رفع بر وی اطلاق شود یا نیازی هم به تأویل لفظ (رفع) در تعریف نقیض نداریم چرا که لفظ مذکور اعم از رفع و مرفوع به رفع است زیرا مصدر هم به معنی اسم فاعل و هم به معنی اسم مفعول استعمال می شود.

    2)  تقابل تضایف: دو امر وجودی که تعقل یکی مستلزم تعقل دیگری باشد متضائفین نام دارند.نسبت میان این دو امر (اضافه)، و هر یک از طرفین را (مضاف) می نامند. مضاف حقیقی در چنین تقابلی نفس اضافه است(مانند علم) نه آنچه محمول علیه قرار میگیرد (مانند ذات متصّف به صفت علم)و نه مرکب از ذات و صفت (مانند عالم) که مضاف مشهوری نامیده میشود.

    3)  تقابل تضاد : نسبت بین متضادین است . بنا بر تعریف حکما متضادین دو امر وجودی اند که در موضوع واحد جمع نشوند و میان آنان نهایت مخالفت باشد. و بنا بر تعریف منطقی ها دو امری هستند که متعاقباً بر موضوع واحد وارد می شوند و اجتماع شان در آن موضوع واحد محال است .

    -    برخی از علما در تعریف تضاد به جای موضوع (محل) را اعتبار کرده اند و در نتیجه به دلیل عام بودن عنوان محل نسبت به موضوع تضاد را در میان صور عناصر که جوهری هستند نیز وارد دانسته اند .حقیقت این موضوع بعدا مورد بحث قرار میگیرد.

    4)  تقابل ملکه و عدم ملکه : ملکه در تعریف مشهور عبارت است از قدرت شیء بر امری که در خور اوست که واجد آن باشد مانند قدرت انسان و برخی حیوانات بر دیدن و عدم، عبارتست از انتفاء این قدرت  با بطلان استعداد و صلاحیت داشتن آن شأن در حالیکه داشتن اش در صلاحیت شیء است مانند نابینایی برای انسان و برخی حیوانات در حالی که صلاحیت دیدن داشته باشند.

    þ    نظر جناب صدرا (ره) در خصوص عدم حقیقی که مقابل ملکه حقیقی است: عدم حقیقی عبارتست از انتفای امری از چیزی که در آن چیز و یا در بعضی از مقومات آن مانند جنس و نوع، امکان وجود آن امر موجود باشد . همانند بی مویی برای کودک قبل از فرا رسیدن  زمان رویش مو ،نبودن محاسن (ریش) در صورت بانوان یا  نابینایی مادر زاد برای انسان که همه از اقسام تقابل ملکه و عدم ملکه محسوب میشود چرا که در این نحوه از اَعدام امکان وجود امر معدوم، شرط و معتبر است و امکان شیء مستلزم وجود ماده مستعد قبول آن است.

     


  • نظرات دیگران ( )
  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ