اشراق ثانی : فی الواحد و الکثیر
- وحدت مساوق وجود است و معنی مساوقت آن است که دو مفهوم، مصداق واحدی داشته باشند که آن مفاهیم از یک حیث بر آن صدق کنند. بر این اساس هر وجودی که از قوّت بیشتری برخوردار باشد از وحدت قوی تری نیز بهره مند است.
- وحدت مفهومی بدیهی است که تعاریف ارائه شده از آن دوری یا شرح الاسمی خواهد بود .
- حمل هو هو، تجانس، تماثل، تشابه ، تساوی و تناسب از احوال وحدت است.
- وحدت یا حقیقیة است یا غیر حقیقیة و وحدت غیر حقیقیة آن است که اشیاء متعدد در امر واحدی ( که جهت و حدت آنها را تشکیل می دهد) اشتراک داشته باشند که آن امر واحد یا مقوّم آن اشیاء است مانند: حیثیتهای نوعی، جنسی و فصلی؛ یا عارض بر اشیاء است مانند ک کمّ و کیف و ... .
- اتحاد در نوع ( چون اتحاد زید و امر در انسانیت)را مماثلة، اتحاد در جنس ( چون اتحاد زید و اسب در حیوانیت) را مجانسة ،اتحاد در کیف ( چون اتحاد قند و خرما در شیرینی) را مشابهة ، اتحاد در کمّ ( چون اتحاد زید و درخت در طول قامت) را مساواة، اتحاد در وضع (چون اتحاد مدرسه فیضیه و حرم مطهر حضرت معصومه(س) در واقع شدن در شهر قم) را مطابقة ، و اتحاد در اضافه ( چون اتحاد مادر و پدر در انتساب فرزندشان به آنان) را مناسبة گویند.
- در هر اتحادی شوب (همراهی) کثرت و در هر اتحادی شوب وحدت ، وجود دارد.نکته اساسی آن است که در غیر واجب تعالی شوب کثرت حقیقی و وجودی است اما در واجب تعالی کثرات مفهومی و اعتباری اند .
- جهت وحدت در اشیاء به یک وحدت حقیقی شخصی ( به معنی فردی و عددی) باز می گردد که در این صورت اختلاف میان وحدات تنها به شدت و ضعف وحدت آن موجود است و قوی ترین شکل وحدت در موجودی است که هیچ گونه کثرتی در او راه نمی یابد.
- در موجودی که کثرت یافت می شود وحدت یا نوعی است یا جنسی و از دیگر سوی واحد یا بالعدد است یا بالشخص . آن گاه شیء واحد یا در خارج انقسام پذیر است یا نه و اگر هست وحدتش یا اتصالی است مانند خط یا ترکیبی است مانند معجون.
- آنجا که واحد انقسام پذیر نیست یا ذی وضع است مانند نقطه یا همانند عقل و نفس، مفارق بوده و ذی وضع نیستند.
- شرافت هر موجودی به غلبه وحدت در آن موجود است گر چه هیچ موجودی از نوعی وحدت خالی نیست همانند مجموعه اعداد 1 تا 10 که برای خود وحدتی دارد ( یک ده تایی است ) و در برابر غیر خویش کثرت دارد.
- هر چه موجود از کثرت و شوب آن دورتر باشد جهت وحدت در او قوی تر است و هر چه به کثرت و شوب آن نزدیک تر باشد جهت وحدت در آن ضعیف تر خواهد بود.
- آنچه به حق شایسته وحدت است، واحد حقیقی است و احقّ اقسام واحد حقیقی به وصف وحدت آن است که به هیچ روی انقسام نپذیرد حتّی تقسیم ذهنی و عقلی .پس از این مرتبه آنکه در کمّ خود هیچ نحوه انقسام نپذیرد ولو انقسام بالقوه و واحد بالاتصال و واحد بالاجتماع طبیعی نیز در مراتب بعدی قرار دارند.
- وصف وحدت برای واحد عددی شایسته تر است تا واحد نوعی چرا که موطن واحد نوعی ذهن است نه خارج ، نیز واحد نوعی بر واحد جنسی برتری دارد چرا که واحد جنسی از ابهام شدیدتری برخوردار است و نیز نباید غافل شد که واحد نوعی و جنسی با وحدت بالنوع و بالجنس متفاوت است .به عنوان مثال انسان یک واحد نوعی است اما زید و عمرو در انسانیت واحد بالنوع اند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|